کاش مردم سیستانوبلوچستان توییت خانم خبرنگار را ندیده باشند
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۵۵۸۰۲
آمنهسادات ذبیحپور، خبرنگار پرحاشیه و شناختهشده صداوسیما در توییتی عجیب نوشت که «اصلا هم معلوم نبود ایران و پاکستان با هم هماهنگ بودند!».
به گزارش فرهیختگان، این توییت با واکنشهای متعددی بهخصوص از سوی اهل رسانه مواجه شد و این توییت را خلاف امنیت ملی و به ضرر دستگاه دیپلماسی کشور دانستند.
این ژست «من خبر دارم»های فراتر از شأن و جایگاه یک خبرنگار سیاسی از کجا آمده است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران با دولت پاکستان برای مورد هدف قرار دادن یک گروهک تروریستی هماهنگ بوده است؟ آن وقت ذبیحپور که مدعی این هماهنگی است و با لحن شیطنتآمیز و زنندهای از آن حرف میزند، نظرش درباره پاسخ این حمله که منجر به کشته شدن کودکان و زنان شده چیست؟ آیا این موضوع را هم هماهنگی تلقی میکند؟
خبرنگار صداوسیما که در سالهای اخیر ادعای بصیرت و انقلابیگری داشته از اثرات این توییت خود و مخاطرات امنیتی که برای ایران دارد خبر دارد؟ نظر مردم سیستانوبلوچستان که بارها قربانی حملات تروریستی شدهاند نسبت به توییت این خبرنگار چیست؟ در روزهایی که تمام رسانهها تلاش میکنند فضای آرامی را به نفع امنیت روانی کشور رقم بزنند توییت نسنجیده این خانم چه معنایی میتواند داشته باشد جز آنکه سوژه را دودستی تقدیم رسانههای ضدایرانی کند؟ آیا خبرنگار صداوسیما سخنگوی جمهوری اسلامی است که بتواند اینطور درخصوص مسائل امنیت ملی کشور اظهارنظر کند؟
البته این اولین بار نیست که ذبیحپور با توییتهای نسنجیده کار دست امنیت کشور داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در انتخابات مجلس دوره گذشته نیز ذبیحپور بعد از اجماع اصولگرایان واکنش مثبتی در توییتهایش نشان داد و نوشت که الحمدلله اصولگرایان اجماع کردند؛ توییتی که باز هم نشان از رفتار نسنجیده شاخصترین خبرنگار صداوسیما در سالهای اخیر داشت و گویی صداوسیماییها یا حواسشان به توییتهای کارمندشان نیست یا اینکه گویا بدشان نمیآید ادعای علنی صداوسیما مبنی بر حمایت از برخی گروهها و جریانهای سیاسی بهشان بچسبد.
این در حالی است که پروتکلهای رسانهای در تمام جهان به این شکل است که خبرنگار حق ندارد خارج از قوانین و چهارچوب رسانهاش دست به چنین اقداماتی بزند و در صورت بروز چنین اشتباهاتی با مجازاتهای سختی روبهرو خواهد شد. اما اینطور که به نظر میرسد زور خبرنگار صداوسیما بیشتر از این حرفهاست و سریال گافهایش بعد از ابعاد سیاسی و اجتماعی حالا به قسمت امنیت ملی رسیده است.
با گذشت بیش از ۲۴ ساعت از این توییت جنجالی و تا لحظهای که این یادداشت نوشته میشود نه ذبیحپور واکنشی نشان داده و نه حتی مدیران وی درباره این اظهارنظر سخیف صحبتی کردهاند. با این حال با توجه به پیشینه این خبرنگار عذرخواهی که بسیار دور از ذهن بعید به نظر میرسد، اما حداقل امیدواریم در ادامه فعالیتهای این خبرنگار سیما این من میدانمهای زاید و البته خطرناک به پایان برسد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: سیستان و بلوچستان پاکستان قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل خبرنگار صداوسیما ذبیح پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۵۵۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رضایت حاکمیت به پوشش زنان ۲۰ سال پیش | همان بدحجابانی که کافر بودند!
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «پیشبینی دو دانشآموز» در روزنامه اعتماد نوشت:
اخیرا یک فیلم کوتاه یک دقیقهای بازنشر شده که دو دختر خانم دبیرستانی به مدت یک دقیقه درباره فشارهای اجتماعی نسبت به دختران حرف میزنند. این فیلم تولید سال ۱۳۸۲، یعنی ۲۱ سال پیش است. هر دو دختر خانم که حدود ۱۵ تا ۱۷ساله هستند با حجاب و مقنعه کامل و روپوش مدرسه بدون ذرهای آرایش به خوبی و مسلط حرف میزنند. آنان فشارهای اجتماعی را به خوبی به فنر تمثیل میکنند. جامعه را متحول میدانند که اگر فشار نباشد مردم خود را تطبیق میدهند. ولی اگر جلوی این فنر گرفته و فشرده شود، به جایی میرسد که دیگر، توان حفظ آن را ندارند و یک باره فنر باز میشود.
آنان قاعدهای را با زبانی ساده توضیح میدهند که «مردم از آنچه منع میشوند به آن حریصتر میشوند.» سپس شرح میدهند که چرا مردم به سوی تبلیغات ماهوارهای میروند. اینها عین جملات آن دو دختر خانم نبود ولی مضمون دقیق آنها است. ای کاش میدانستیم که اکنون آنها کجا هستند؟ چه پوششی دارند؟ چه تفکری دارند؟ و آیا همچنان با همان آرامش و متانت سخن میگویند یا به افرادی عصبی تبدیل شدهاند؟
پس از رها شدن این فنر در سال ۱۴۰۱ چه رفتاری از خود نشان دادهاند؟ اکنون نمیدانیم که آن دو دختر خانم چه وضعی دارند ولی از روی موارد مشابه فراوان آنها که در دور و نزدیک میبینیم، میتوانیم بگوییم که سرنوشت آن نسل به کجا رسیده است؟ آنان متولدین دهه ۱۳۶۰ بودند که اواخر جنگ به دنیا آمدند. در دوره اصلاحات به بلوغ رسیدند. ولی هیچ کس وقعی به سخنان بدیهی آنان نداد.
آنان در آن مقطع زمانی دانشآموزانی عادی بودند؛ نه مدرک دانشگاهی داشتند و نه تجربه عمیق سیاسی و اجتماعی، ولی با همان چند سالی که در متن جامعه حضور داشتند، به صورت شهودی و حسی متوجه شده بودند که تحت فشار اجتماعی هستند. آنان چنین میاندیشیدند که تحت فشارند که چگونه فکر کنند، چه بپوشند، کجا بروند، کجا نروند و… و این را حس میکردند، که این فشارها در حال افزایش است و میدانستند که به جایی خواهد رسید که دیگر سیاستمداران و پدرخواندههای جامعه قادر به نگهداری این فنر در حالت فشرده شده نخواهند شد، خسته میشوند و دیر یا زود این فنر رها خواهد شد، و آنگاه باطن جامعه آشکار میشود. باطنی که شاید در یک فرآیند طبیعی و متعارف به گونه دیگری ظاهر شود.
امروز حکومت به پوششی از زنان رضایت میدهد که ۲۰ سال پیش آن را کفر ابلیس میدانست. ولی رسیدن به این پوشش با هزینههای زیاد برای دو طرف بوده، و هنوز هم معلوم نیست که چند سال بعد به کجا برسد؟
این نسل اعم از دختر و پسر و البته دختران بیشتر، نادیده گرفته شدند ولی کسی توان حذف آنان را نداشت و ندارد به همین علت در فردای برداشتن اهرم از روی فنر، به میدانی پرتاب میشوند که خواسته خودشان نبوده است.
پرسش این است که چرا گوش شنوا و ساز و کاری مناسب برای شنیدن آن نجواهای آرام وجود نداشت تا با بحران ۱۴۰۱ مواجه نشویم؟